تو برای متوسط بودن ساخته نشدی
متوسط بودن برای بسیاری از افراد یک باور آرام و مطمئن است. فرد تصمیم میگیرد که در برابر هر آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد میزانی از پیشرفت را انتخاب کند که در آن تا حد ممکن از رخدادهای غیر مترقبه پیشگیری شود. نتایج، قابل پیشبینی باشند و همه چیز در سهلالوصولترین حالت ممکن قرار گیرد. متوسط بودن با همهی فاصلهای که از اهداف جسورانه دارد، هنوز برای بسیاری از افراد یک هدف دستیافتنی و بیخطر محسوب میشود. در این هدف، فرد کمی، فقط کمی از داشتههای فعلی بیشتر میخواهد و نتیجهی محافظهکارانهی نهایی معمولاً از قبل مشخص است و چیز زیادی فراتر از داشتهی فعلی در دسترس نیست. درواقع دنبال کردنِ یک هدف بیدردسر یعنی گام برداشتن در جادهای که در آن خبری از منظرههای چشمنواز و حیرتآور نیست.
اما آیا متوسط بودن تمام تصور ما از آینده را در بر میگیرد؟ برای پاسخ به این سؤال باید نگاهی به عمق اهداف و برنامههایمان بیندازیم. شاید مهارت سختکوشی ما چیزی فراتر از قرار گرفتن در یک وضعیت متوسط باشد.
یکی از مهمترین تعابیر تلاش، استفاده از این مشخصه در شرایط مناسب است. تلاش موهبتی است که باید برای شکل دادن به اهداف واقعی زندگی از آن استفاده شود. جستوجوی مفاهیم تلاش و پشتکار، به یافتن مصداقهای واقعی برای آنها منجر میشود. در پیگیری فعالانهی اهداف، به دستاوردهای برتری میرسیم که در ما تغییر ایجاد میکنند و ما را به شرایطی بهتر از موقعیت فعلی میبرند. این ایستگاهِ رهایی از متوسط بودن است. برای عبور از مرحلهی اول باید یاد بگیریم که بیشتر بخواهیم. این یعنی شناخت همهی استعدادهای درونی و خَلق موقعیتهای ذهنی که در آن، از این استعدادها برای در اختیار داشتن دستاوردهای حقیقی و برتر استفاده شده است.
برای فراتر رفتن از دایرهی متوسط بودن، چه باورهایی را باید دور بریزیم؟ چند جملهای را که تأثیر زیادی در ساختن باور متوسط بودن دارد شنیدهایم: من خیلی پیر (ضعیف) شدهام»، شروع کردن برایم دشوار است»، من زمان کافی در اختیار ندارم»، من استعدادهای لازم برای موفقیت را ندارم». هر کدام از این جملات، که نمادی از یک نگرش متوسطساز است، باید از ادبیات کلامی و ذهنی شما خارج شود. اگرچه دشوارترین گام یک فعالیت، همان گام شروع است، اگر قبل از شروع، طرح کامل و واضحی از موفقیت در ذهن داشته باشید آیا باز هم شروع دشواری در انتظار شماست؟ آیا استفاده کردن از زمان موجود، بهتر از بهانهگیری برای کافی نبودن زمان نیست؟ سؤال مهمی که باید پاسخ آن را برای عبور از متوسط بودن بیابید این است: آیا همهی ما همهی استعدادهای لازم برای موفقیت را به صور ذاتی در اختیار داریم؟ نقش مهارتهای اکتسابی در موفقیت چیست؟ دور ریختن ذهنیتهای منفی، پل مطمئن به سوی وضعیت برتر است. دقیقاً مثل زمانی که از به تأخیر انداختن اجرای تصمیمها اجتناب میکنید، قرار گرفتن در وضعیت برتر نشانههای واضحی به رنگ ثبات و صلابت دارد.
برای تبدیل وضعیت متوسط به وضعیت برتر باید با هنر جایگزین کردن، خوب آشنا باشید. برای در اختیار داشتن دستاوردهای برتر باید بدانید که برای هر وضعیت نامطلوبی یک جایگزین مناسب وجود دارد: اجرای برنامههای منظم و دقیق به جای آشفتگی، مرور اهداف و تمرکز بر اجرای صحیح به جای نامطمئن بودن آینده، مرور اهداف اولیه به جای ترس از شکست، اتکای دوچندان به داشتههای فردی و نتایج نامطلوب با تحلیل صحیح عملکرد به جای تنها ماندن در مسیر موفقیت و سختکوشی به جای بهانهجویی.
برتر بودن یعنی هنر خَلق تغییرات چشمنواز از دل رخدادهای عادی زندگی.
هر گاه داشتههای انتهای مسیر برایتان دورتر از قبل به نظر رسید و ترس از شکست در انتها باعث توقف شد، شما در حال تبدیل شدن به یک انسان متوسط هستید. شرایطی که سالها و کیلومترها با وضعیت برتر فاصله دارد. برتر بودن مثل خودِ تلاش کردن باشکوه است. برای افراد برتر ماهیت تلاش، فارغ از نتیجهی نهایی، ارزشمند است؛ همان چیزی که مثل یک ترکیب جادویی اتفاقات روزمره و عادی را متحول میکند و از افراد عادی، الگوی موفقیت میسازد.
درباره این سایت